ایده‌های دکوراسیون داخلی

در این وبلاگ ایده‌های جذابی برای طراحی و دکوراسیون داخلی در اختیار شما قرار می‌دهیم.

ایده‌های دکوراسیون داخلی

در این وبلاگ ایده‌های جذابی برای طراحی و دکوراسیون داخلی در اختیار شما قرار می‌دهیم.

۲۲ مدل کانتر آشپزخانه جذاب و دیدنی!

در این مطلب بیش از 20 نوع مدل متنوع و زیبا برای کانتر آشپزخانه برایتان انتخاب کرده ایم که علاوه بر زیبایی، کارایی های جالبی هم دارند. برخی از آنها برای فضاهای کوچک بسیار مناسب هستند زیرا قابلیت تغییر یا جابه‌جایی دارند و به افراد کمک می کنند تا کوچکی آپارتمان خود را حس نکنند.


۱ـ کانتر چندمنظوره که علاوه بر میزناهارخوری، اجاق گاز را هم در خود دارد و می توانید از فضای رویی آن برای قرار دادن انواع وسایل آشپزخانه استفاده کنید.

۲ـ طراحی این کانتر بسیار هوشمندانه است. علاوه بر اینکه بسیار شیک طراحی شده است، در زیر خود میز چوبی چرخشی دارد که به میز غذاخوری تبدیل می شود و فضایی کاملا کاربردی برای اعضای خانواده ایجاد می کند.

۳- این کانتر با انواع معمولی و رایج کانترهای آشپزخانه تفاوت بسیاری دارد و بیشتر شبیه صندوق فلزی است. با باز کردن کشوی کانتر، فضای لازم برای انجام کارهای آشپزی را در اختیار خواهید داشت. در ضمن، چرخ نیز دارد که می توانید آن را حرکت دهید و هر جا که دوست دارید، کارهای آشپزخانه را انجام دهید.

۴ـ این کانتر آشپزخانه را هنرمندی به نام جولی تیبودئو طراحی کرده است که به طور کامل از شیشه بافت‌دار ساخته شده است. با تابش نور از زیر این کانتر، فضای میز همچون آب روان و آبشاری در انتها دیده می شود. 

۵ـ این کانترها نیز با نورهای LED درونی طراحی شده اند که به رمانتیک شدن فضای خانه کمک می کند.

۶ـ این کانتر آشپزخانه همچون فضاهای نورانی فیلم های علمی-تخیلی است و حس دراماتیکی به بیننده القا می کند.

۷ـ استفاده هوشمندانه از عناصر طبیعت و القای حس گرمای چوب در فضای خانه بهترین توصیفی است که می توان برای این کانتر بیان کرد.

۸ـ برخی طرح های ساده و کوچک می تواند تنوع خوبی در ظاهر کانتر ایجاد کند. به طور مثال، این سطل آشغال توکار ایده بسیار خوبی است.

۹ـ حتی ایجاد فضایی برای ساخت گلدان روی کانتر هم ایده جالب و متنوعی است که شمایل خاصی به آن می دهد.

۱۰ـ این کانتر دو بخش متفاوت دارد. یک فضای صبحانه‌خوری کوچک که جنس و رنگ آن با بخش های دیگر کانتر فرق دارد.

۱۱ـ این کانتر نیز طراحی خوبی دارد. بخشی از آن به صورت منحنی به سمت بالا آمده و فضایی برای غذاخوری ایجاد کرده است.

۱۲ـ شاید کمی عجیب باشد درست همان جایی که هویج خرد می کنید، اعضای خانواده با پاهای خود از روی آن عبور کنند.

۱۳ـ یکی از بهترین طراحی ها برای کانتر را می توان این مدل دانست. زیر طراحی کاملا چوبی دارد که با باز کردن فسمت های کشویی، انواع امکانات با جنس استیل ضدزنگ را مشاهده خواهید کرد.

۱۴ـ ارتفاع این کانتر را می توان برای استفاده های مختلف، تغییر داد.

۱۵ـ این کانتر تلفیقی از فناوری و دکوراسیون است: موسسه هنری Corian با همکاری تیم PMA که در حوزه تولید وسایل برقی خانه فعال هستند، کانتری را طراحی کرده اند که برای گجت هایی همچون موبایل هوشمند، حکم شارژر دارد. می توانید گوشی را روی آن بگذارید تا شارژ شود. در طراحی مطب یا دفاتر کار استفاده از این سبک کانترهای خلاقانه بسیار پیشنهاد می‌شود.

۱۶ـ این آشپزخانه شبیه فیلم های تخیلی از سال های آینده بشر است. گویا در 20 یا 30 سال آینده زندگی می کنید که همه وسایل الکترونیک و دیجیتال شده اند. این کانتر با استفاده از 2 هزار LED کار می کند و می تواند غذا را برای شما گرم نگه دارد. در صفحه نمایش سطحی آن نیز می توان تلویزیون تماشا یا وب‌گردی کرد.

۱۷ـ در ساخت این کانتر از حجم گسترده ای سکه استفاده شده است.

۱۸ـ در این مدل از کلیدهای صفحه کلید کامپیوتر بهره گرفته شده است.

۱۹ـ این کانتر توسط شرکت ایتالیایی Toncelli ساخته شده است و نه تنها فضایی برای انجام کارهای آشپزخانه است، بلکه گلکسی تبلت سامسونگ را نیز به طور داخلی در خود دارد و می توانید کارهای دیجیتال خود را روی آن انجام دهید.

۲۰ـ این مدل نیز نمونه دیگری از کانتر آشپزخانه با صفحه نمایش لمسی و قابلیت اتصال به اینترنت است که می تواند هنگام آشپزی، کارهای آنلاین خود را نیز انجام داد.

۲۱ـ این کانتر فقط یک ایده و فرضیه است که از طرف شرکت مشهور مایکروسافت مطرح شده است. این سطح هوشمند به طور هوشمندانه و با توجه به مواد غذایی موجود، به کاربر پیشنهاد غذا و طرز تهیه آن را ارایه می دهد.

۲۲ـ با دیدن این کانتر لمسی ابتدا تصور می کنید که نمی تواند هرگز رنگ واقعیت به خود بگیرد. اما این فرضیه هم قابل اجرا است. فناوری دایم در حال پیشرفت است و هیچ چیز در این حوزه ناممکن به نظر نمی رسد. روزی می رسد که روی همان سطحی که آشپزی می کنید، یادداشت بنویسید و با دوستان خود چت کنید و تعامل مجازی دایمی با آنها داشته باشید.

منبع: برترین‌ها


رابطه‌ی بین هم‌دردی و طراحی

ترجمه‌ی مقاله‌ای از سونجا بوچارت (Sonja Bochart)

ده سال پیش در یک مصاحبه‌ی کاری سؤالی توسط راب (Rob) مدیر یک مرکز درمانی بزرگ از من پرسیده شد: «چگونه طراحی می‌تواند حس هم‌دردی را در مرکز ما تقویت کند؟»

این سؤال درون من مانده و همچنان به کار من به عنوان یک طراح متعهد به سلامتی و آسایش در محیط‌های ساخته شده شکل می‌دهد. من اغلب به این سؤال فکر کرده و پاسخ‌های احتمالی آن را که می‌توانند بسیار متنوع باشند، تصور و بررسی می‌کنم. ده سال پیش من بهترین کار را در همکاری با شرکا ارائه دادم و تیم طراحی ما خوش‌شانس بود که این پروژه را دریافت کرد. در حقیقت اگرچه پاسخ من در آن روز و کار کردن بر روی پروژه، تنها آغاز غرق شدن من در این موضوع مهم بود.

هم‌دردی، به توانایی درک و شریک شدن با احساسات دیگران گفته می‌شود. کیفیت هم‌دردی در روابط ما به ما امکان شکل دادن اعتماد اولیه، برقراری ارتباط محکم‌تر، حل مشکلات و تعامل سالم را می‌دهد. این به شکل مثبتی با عملکردهای کاری ارتباط پیدا کرده و به عنوان یکی از ضروری‌ترین ویژگی‌های مدیریت موفق ذکر می‌شود. حس هم‌دردی، رفتار، سلامت روان و شادی ما را هدایت کرده و در تمام فضاها باید به فکر ایجاد آن باشیم. از خانه گرفته تا مدرسه، طراحی کلینیک ، بیمارستان و محیط‌های کاری، در تمام مکان‌ها به تقویت این حس نیاز داریم. خوشبختانه هم‌دردی منحصراً یک ویژگی ذاتی نیست. ما می‌توانیم ظرفیت‌های بالقوه‌ی خود در مورد مراقبت از خود و دیگران را آموخته و آن را توسعه بدهیم.

اگر به هر حال افراد عجول و مالتی تسکی هستیم، یافتن احساس هم‌دردی در ما مشکل خواهد بود. اگر خودشیفته و گوشه‌گیر باشیم، ابراز حس هم‌دردی برای ما مشکل است. اگر حضور کامل نداشته و شنونده‌ی خوبی نباشیم، هم‌دردی کردن برای ما مشکل است. اگر ما به صورت منفی تحت تأثیر محیط‌های سرد، استریل و ناراحت باشیم، واکنش استرس در بدن ما فعال می‌شود و حتی شناسایی یا استحکام حس هم‌دردی مشکل‌تر خواهد شد. سؤالی که پس از آن مطرح می‌شود این است که چگونه فضاهایی را خلق کنیم که باعث ایجاد حس آرامش، تمرکز، عکس‌العمل، حضور و گفتگوهای صمیمانه می‌شوند؟ چگونه می‌توانیم به گونه‌ای طراحی کنیم که بتوانیم احساس امنیت، آرامش و توانایی افزایش آگاهی و قابلیت ارتباط را بین افراد بهبود ببخشیم؟ به عنوان طراح، پاسخ‌های ما باید به ایجاد محیط‌هایی منجر شود که به صورت طبیعی پذیرا بوده و برای شنیدن عمیق، کنجکاوی خوشایند، جذب و ارتباط مناسب باشد.

چیزی که این محیط‌ها برای هم‌دردی به اشتراک می‌گذارند (صرف نظر از نوع کاربری ساختمان) به نوعی ارتباطی است بین المان‌ها و الگوهای یافته در طبیعت مانند بیوفیلیا؛ یا وابستگی بیولوژیکی و ذاتی ما به زندگی و سیستم‌های زنده است. طراحی بیوفیلیک با روش‌های مختلفی بیان می‌شود. این نوع طراحی می‌تواند به عنوان یک فضای باز و باغچه‌ای در میان دفتر کار شکل بگیرد و یک فضای نشیمن در لابی با پوشش گیاهی وحشی و بومی را ارائه دهد که در آن یک گفتگوی رودررو می‌تواند هم‌زمان با مشاهده‌ی یک پروانه یا آواز پرندگان اتفاق بیفتد. این می‌تواند به شکل یک فضای داخلی غیر رسمی آشکار شود که برای آرامش، بازتاب احساسات شخصی و یا مکالمه‌ای امن طراحی شده است.

این سبک محیط‌ها اغلب برای ما چشم‌انداز و سرپناهی فراهم می‌کنند و برای معرفی یک حس فیزیکی از آرامش و استراحت نشان داده می‌شوند. و به این ترتیب زمینه‌ی مناسبی برای ابراز هم‌دردی هستند. به این ترتیب ما باید با هم‌دردی در ابتدای هر پروژه‌ای طراحی کرده و فضاهای الهام‌بخش و امیدوارکننده‌ای ایجاد کنیم که مراجعین را با احساسات خودشان مجدداً مرتبط می‌سازند و آنها را به حضور کامل در فضا دعوت می‌کنند.

در انتها، همانگونه که دالی لاما (Dali Lama) می‌گوید: «هم‌دلی ارزشمندترین ویژگی انسان است.»

ما به عنوان طراح تمام موهبت‌ها و مسئولیت‌هایی که داریم را باید برای ترویج و پرورش این حس فوق‌العاده‌ی انسانی خرج کنیم.


منبع: shepley bulfinch


آشنایی با گچ‌بری‌های پلی‌استایرن

گچبری‌های پلی‌استایرن به دلیل تنوع رنگ، نصب سریع، قابلیت شستشو و قابلیت جابه‌جایی؛ جایگزین جدید و مناسبی در گچبری‌های سقفی و دیواری است.

بسیاری از افراد، گچبری‌های پلی‌استایرن را در تزیینات داخلی ساختمان به دلیل داشتن کیفیت بالا آن‌ها و مزایای متعدد ترجیح می‌دهند. در فضاهای عمومی کاربرد آن بسیار رایج است. حتی در طراحی کلینیک روانشناسی و سالن‌های زیبایی نیز شاهد استفاده از گچبری پلی استایرن هستیم.

محصولی است جایگزین گچ که بسیاری از معضلات تزیینات گچی را از بین می‌برد.

از سنگینی ساختمان که جزو معیارهای اصلی ساختمان‌سازی توسط مهندسان است، می‌کاهد.

با این محصول؛ دیگر نیازی به میلگرد، رابیتس، پروفیل و ... در سازه‌های سقفی- دیواری که اتلاف وقت و هزینه‌های زیاد را در بر دارد، نیست.گچبری جدید

زمان طولانی اجرا توسط مجریان به دلیل استفاده از گچ و ملحقات آن از بین می‌رود.

مشکلی از نظر تنوع اندک طرح و رنگ وجود نخواهد داشت.

موارد زیر از جمله مزایای این نوع گچبریست:

  1. مقاوم در برابر رطوبت و برودت
  2. نصب سریع و آسان در کم‌تر از نیم ساعت
  3. بسیار سبک
  4. قابل شستشو
  5. قابل جابه‌جایی پس از نصب
  6. تنوع رنگ بسیار زیاد
  7. تنوع ابعاد
  8. مطابق با سلیقه‌های مختلف
  9. قابل استفاده در  هتل‌ها، رستوران‌ها، کافی شاپ‌ها تالارهای پذیرایی، دفاتر، شرکت‌ها و منازل

بیوفیلیا: آوردن طبیعت به طراحی داخلی

طراحی داخلی با تجربه‌ی انسان از محیط آغاز می‌شود. طراحان با در نظر گرفتن احساسات جسمی و روانی افراد از رویکردهای انسان‌محوری برای نشان دادن زندگی امروزی ما استفاده می‌کنند. ایجاد رویکردهای مناسب برای بهبود سلامتی، امنیت و رفاه، فضاهای داخلی معاصر از بیوفیلیا به عنوان یک رویکرد مقدس الهام گرفته‌اند. 

طبق تعریف، طراحی داخلی تمام جنبه‌های محیط ما را در بر می‌گیرد. قواعد کلی آن به متریال مورد استفاده، نمونه‌ی مبلمان مورد نیاز، چیدمان، تجهیزات، نورپردازی، آکوستیک، مسیریابی، ارگونومی و آنتروپومتری و رفتارهای محیطی انسان نیز توسعه پیدا می‌کند. بیوفیلیا با تمرکز بر تجربه، بر عناصر فیزیکی و حسی لحظه به لحظه در فضاهای داخلی تأثیر می‌گذارد. تأثیر آن بر روی احساسات، سلامتی و حال عمومی ما قابل مشاهده است. اما بیوفیلیا چیست و چگونه با طراحی ارتباط برقرار می‌کند؟

بیوفیلیا ایده‌ی گرایش ذاتی انسان به جستجوی ارتباط با طبیعت را مطرح می‌کند. این اصطلاح در یونان باستان به معنی عشق به موجودات زنده است و توسط یک روانکاو آمریکایی آلمانی تبار اریک فروم (Erich Fromm) در کتاب آناتومی ویرانگری انسان (1973) مورد استفاده قرار گرفت که در آن بیوفیلیا را تحت عنوان «عشق پرشور به زندگی و تمام چیزهای زنده» توصیف می‌کند. این اصلاح بعدا توسط اداورد اُ (Edward o) زیست‌شناس آمریکایی نیز مورد استفاده قرار گرفت. ویلسون (Wilson) که بر روی رویکرد بیوفیلیا به صورت اختصاصی کار می‌کرد، می‌خواست نشان دهد که تمایل انسان به طبیعت و دیگر شکل‌های زنده تا حدی مبنای ژنتیکی دارد.

ویلسون همچنین ملاحظات اخلاق‌محوری بر اساس ابعاد چندگانه‌ی ارتباط ذاتی انسان در برابر طبیعت معرفی کرد. تصور وی از وابستگی به محیط زیست بر مفاهیم مختلفی شامل تعلق عملی انسان‌ها به طبیعت، رضایتی که از ارتباط مستقیم با طبیعت به دست می‌آید، تمایل جسمی به طبیعت، در نظر گرفتن طبیعت به عنوان سرچشمه‌ی الهام و صلح و دلبستگی انسان به مناظر طبیعی از نظر احساسی استوار بود. هسته‌ی اصلی بیوفیلیا برقرار کردن پیوندی دوباره با طبیعت است و در نتیجه به بهبودی حال او منجر می‌شود.

در طراحی ما بر آنیم که ویژگی‌های جهان طبیعی را به فضاهای ساخته شده بیاوریم. برای مثال استفاده از آب، فضای سبز و نور طبیعی یا المان‌هایی مانند چوب و سنگ در طراحی بیوفیلیک رایج است. تشویق به استفاده از سیستم‌ها و فرآیندهای طبیعی در طراحی به نمایاندن طبیعت کمک می‌کند و در نتیجه این رویکرد طراحی باعث بهبود وضعیت رفاه و آسایش افراد می‌شود. مزایای بسیاری برای طراحی بیوفیلیک وجود دارد که در این میان می‌توان به مواردی مانند کاهش نوسانات ضربان قلب و نبض، کاهش فشار خون و افزایش فعالیت سیستم عصبی اشاره کرد. به همین دلیل در طراحی کلینیک و سایر فضاهای درمانی که بیماران نیاز به شرایط مناسب برای بهبودی دارند، این رویکرد ارزش بیشتری پیدا می‌کند.

با گذشت زمان، ارتباطات ما با جهان طبیعی به موازات پیشرفت‌های تکنوژوی تغییر پیدا کرده است. پیشرفت‌های قرون ۱۹ و ۲۰ میلادی در ابتدا چگونگی ارتباط افراد با طبیعت را تغییر داد. از آن پس زمان بیشتری را در فضاهای بسته گذراندیم. امروزه بیشتر افراد در حدود ۸۰ تا ۹۰ درصد زمان خود را در فضاهای سرپوشیده به سر می‌برند و در این میان از خانه تا محل کار و سایر فضاهای عمومی در رفت و آمد هستند. از زمانی که طراحان به بیوفیلیا روی آوردند، فضاهایی به وجود آمد که بهتر در کاهش اضطراب افراد نقش داشتند و در عین حال به بهبود عملکردهای شناختی و خلاقیت آنها کمک می‌کردند. می‌توان با استفاده از رویکرد بیوفیلیک در طراحی داخلی اشکال و فرم‌های ارگانیک و گیاه‌مانندی را به وجود آورد و هم‌زمان به برقراری ارتباط بصری و ذهنی با طبیعت دست یافت. با این کار ما متوجه می‌شویم که بیوفیلیا از چندین لایه‌ی طبیعی تشکیل شده است که طراحی داخلی را منعکس می‌کنند.

با بررسی 14 الگوی طراحی بیوفیلیک تراپین (Terrapin) ، می توانیم ببینیم که چگونه این لایه ها مسائل جهانی سلامت و رفاه را مورد بررسی قرار می‌دهند. آنها شامل طبیعت در فضا، آنالوگ‌های طبیعی و به طور گسترده‌تر خود فضا هستند. الگوها از ارتباطات بصری، محرک‌های حسی غیرموزون، گرمایش و جریان هوا تا نورپردازی دینامیک و حضور آب در طراحی دسته‌بندی می‌شوند. این لایه‌ها را می‌توان از نظر تجارب حسی مستقیم (نور، هوا، اقلیم)، تجارب غیرمستقیم (متریال‌های طبیعی، القاء طبیعت) و تجاربی از فضا و مکان (چشم‌انداز و پناهگاه، راز و خطر) درک کرد.

با انتشار تجربیات چندحسی می‌توانیم فضاهای داخلی را به نحوی طراحی کنیم که  تا سالیان سال پاسخگوی نیازهای ما هستند. این اتاق‌ها و فضاها ما را به طبیعت متصل کرده و با الهام‌بخشی ذاتی خود به بهره‌وری بیشتر، خلاقیت بهتر و ایجاد آسایش کمک می‌کنند. در میان این مزایا، با کاهش استرس و بهبود خلاقیت، ما می‌توانیم درمان بیماران را نیز تسریع ببخشیم. بیوفیلیا در زندگی شهری و امروزی ما، رویکردی انسانی‌تر را در طراحی بیدار می‌کند. نتیجه‌ی آن طراحی داخلی بیوفیلیک است که چگونگی زندگی، کار و آموختن در طبیعت را محترم می‌شمارد.


منبع: archdaily


روانشناسی فضا: تأثیر طراحی داخلی بر روی رفتار و روحیه‌ی انسان

ما بیشتر زمان خود را در محیط‌های سرپوشیده به سر می‌بریم. به همین دلیل، فضایی که اشغال می‌کنیم تأثیر بسیاری بر روی رفتارهای روانشناسانه‌ی ما دارد. روانشناسی محیطی یا روانشناسی فضا در واقع به رابطه‌ی افراد و محیطی که در آن زندگی می‌کنند اطلاق می‌شود. نور، رنگ، ترکیب‌بندی، مقیاس، تناسبات، آکوستیک و متریال‌های مورد استفاده به حواس پنج‌گانه‌ی ما جهت داده و طیفی از احساسات و عملکردهای ویژه را به وجود می‌آورند.

از در نظر گرفتن دعوتگرایی و امنیت گرفته تا تعریف رفاه و آسایش یا ایجاد محیط کاری با جوی مثبت و کارآمد، فضا می‌تواند بر روی چگونگی عملکرد و احساس ما به کلی تأثیرگذار باشد. بنابراین برای برآوردن نیازهای اجتماعی و روانشناسی افراد ساکن در فضا به طراحی مناسب و اقدامات خلاقانه نیاز داریم. 

روانشناسی فضا در واقع به مطالعه‌ی روابط و رفتارهای انسانی در زمینه‌ی محیط‌های طبیعی و ساخته‌شده اطلاق می‌شود. بر این اساس طراحی داخلی یکی از بخش‌های جدانشدنی از روانشناسی افراد است. این مسئولیت طراحان و معماران است که به راه حل‌های ملموس برای کاربران شکل داده و این ایده‌ها را در فضا به صورت عملی نشان دهند.

با ترویج عملکردگرایی در دهه‌ی گذشته، فضا تنها به برنامه‌ای که ارائه می‌دهد خلاصه می‌شد. افراد برای تولید و خدمت به جامعه‌ی مصرف‌گرا در جعبه‌هایی گیر افتاده بودند. در واقع این ایده‌ی صرفاً فشردن افراد در هر فضا، هم‌زمان با انقلاب صنعتی و هجوم مردم به شهرهای بزرگ مطرح شد. پلان معمول خانه برای جای دادن افراد جدید تا حد ممکن تقسیم‌بندی شد. خانه‌ها و مشاغل بر اساس تولید سریع جهت می‌گرفتند. استفاده از فضا و درک روانشناسی پنهان در آن بعدها در آینده پدیدار شد.

دکتر سرگیو آلتومونته (Sergio Altomonte) معمار و استادیار مؤسسه معماری و ساختمان در دانشگاه نوتینگهام، در مقاله‌ای منتشر شده در نشریه‌ای مستقل که به دوران مدرن باز می‌گردد، در این مورد اینگونه بیان می‌کند: «ساختمان‌ها و فضاهای شهری باید در درجه‌ی اول با توجه به نیازهای ساکنین آنها طراحی شوند. اهمیت معماری به عنوان محرکی برای سلامتی جسم و روان در حال تبدیل شدن به یک موضوع مهم و چالش‌برانگیز است.»

میگت کاپ (Migette Kaup) روانشناس محیطی و طراح اینگونه می‌گوید: «نشانه‌های معماری می‌توانند باعث تقویت رفتارهای دلخواهی از ما باشند که می‌خواهیم در محیط‌های به خصوص شاهد آن باشیم.» در حالی که نکات کلیدی که معماران لازم است به آنها توجه کنند، عبارتند از امنیت، ارتباطات اجتماعی، گردش آسان در فضا و تحریک حواس است؛ اقدامات ملموس‌تری شامل نور، رنگ، هنر، تهویه و ریتم فضا می‌توانند حس هماهنگی مورد نظر ما را به وجود آورند. از طرف دیگر منطق بسیار ساده‌ای پشت رنگ‌ها پنهان است. هر چه رنگ گرم‌تر باشد، فضا کوچکتر به نظر می‌رسد. رنگ‌ها می‌توانند بر روی احساسات ما از راحتی و برقراری ارتباط نیز تأثیر بگذارند. نورپردازی بیشتر از هر چیز به عملکرد فضا بستگی دارد. برای مثال نورپردازی برای طراحی کلینیک با طراحی محیط کار باید متفاوت باشد. نور کم باعث می‌شود با یک فضای دلگیر روبرو باشیم. حال آنکه نور متناسب باعث می‌شود فضا دلبازتر به نظر برسد. نور طبیعی در این میان بهترین گزینه است و بر روی بهره‌وری و حالات روحی ما تأثیر به سزایی دارد.

در حالی که برخی از فضاها به استرس و اضطراب ما دامن می‌زنند، برخی دیگر به ما احساس آرامش خاصی می‌بخشند و شما نمی‌توانید چرایی آن را تشخیص دهید. در واقع روانشناسی محیطی همیشه مبتنی بر شواهد نیست. بلکه بیشتر بر روی پژوهش و تعاملات انسان با محیط پیرامون خود متمرکز است. در این مورد، ایروینگ وینر (Irving Weiner) استاد روانشناسی محیط در کالج جامعه ماساسوئیت در میدلبورو ، ماس اظهار می‌دارد که: «برخی از این تأثیرات محیطی را ما نمی‌توانیم ببینیم یا لمس کنیم. در حالی که آنها مستقیماً بر روی رفتار و حالات ما تأثیر می‌گذارند.»

با در نظر داشتن فرآیند طراحی، روانشانسی فضا می‌تواند به بهره‌وری بهتر در پروژه های تبلیغاتی، فروش بیشتر در فروشگاه‌ها و بهبود عملکرد در فضاهای درمانی منجر شود. با این وجود، در فقدان دستورالعمل‌های صریح، ترجمه‌ی این موارد به زبان معماری هنوز ابهام‌آمیز است. این امر بستگی بسیاری به حساسیت طراح، خلاقیت و درک او از محیط دارد. 

منبع: archdaily